کد مطلب:33625 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:109

خطابهای عتاب آلود خداوند به پیامبر محبوبش











در قرآن نسبت به پیامبر اسلام (ص) خطابهای بسیار عبرت آموزی آمده است. برای مثال خداوند با لحن عتاب آمیزی به پیامبر (ص) می فرماید:

و لقد اوحی الیك و الی الذین من قبلك لئن اشركت لیحبطن عملك و لتكونن من الخاسرین (الزمر، 65)

هم به تو می گوییم و هم به پیامبران قبل گفته ایم اگر شرك بورزی تمام اعمالت پاك خواهد شد و در این جهان هیچ نصیبی نخواهی یافت.

گفته اند كه وقتی یكی از عارفان این آیه را شنید، پرسید:

اهكذا یخاطب الاحباب؟:

با دوستان هم این گونه خطاب می كنند؟!.

این لحن عتاب آلود حكایت از همان عدم تضمین و عدم ایمنی می كند. یعنی انسان تا هر مقامی هم كه بالا رود، همچنان بشر است و نا ایمن و محتاج اعانت و تسدید خداوند.

در سوره ی الحاقه نیز آمده است كه خداوند می فرماید:

و لو تقول علینا بعض الاقاویل لاخذنا منه بالیمین ثم لقطعنا منه الوتین (الحاقه، 46 -44):

اگر بخواهد به ما چیزی ببندد، رگ گردن او را قطع خواهیم كرد.

[صفحه 191]

در جای دیگر قرآن نیز خداوند به پیامبر (ص) می فرماید:

و ان كادوا لیفتنونك عن الذی اوحینا الیك لتفتری علینا غیره و اذا لا تخذوك خلیلا و لو لا ان ثبتناك لقد كدت تركن الیهم شیئا قلیلا اذا لا ذقناك ضعف الحیوه و ضعف الممات ثم لا تجد لك علینا نصیرا (الاسراء، 75 -73):

نزدیك بود تو را بلغزانند تا چیزی را كه ما به تو نگفته ایم، به ما ببندی، اگر این كار را می كردی و زیر بار آنها می رفتی، آنگاه با تو رابطه ی دوستی برقرار می كردند. اگر ما تو را نگه نداشته بودیم، به سوی آنها میل می كردی در آن هنگام ما به تو می فهمانیدیم كه چه عقوبتی در انتظار توست- هم در این جهان و هم در آن جهان.

این نیز عتابی است كه خداوند با پیامبر محبوب خویش می كند. این عتابها در قرآن آمده است تا همگان آن را بشنوند و عبرت بیاموزند. اگر این عتاب محرمانه و مخفیانه بود در قرآن نمی آمد و ما محرمان این خطاب و عتاب نمی شدیم. میان خداوند و پیامبرش چیزهای بسیاری گذشته است كه ما آدمیان از آن بی خبریم و نمی توانیم از آنها با خبر باشیم. اما این سخنان آشكارا در قرآن آمده است و این امر، از آن جهت است كه به ما آدمیان بیاموزند بنده به هر میزان كه بالا رود و هر قدر كه نزد خداوند محبوبیت و عزت بیابد، همچنان بنده است و همچنان به حفاظت و نگهداری خداوند محتاج می باشد:

لا یملكون لانفسهم ضرا و لا نفعا (الفرقان، 3)

انسان مالك هیچ چیز نیست و از همه حیث متكی به خداوند است. از ام سلمه، یكی از همسران پیامبر، در حدیث معتبری روایت شده است كه شبی آن حضرت را در بستر نیافت و به طلب ایشان مشغول جستجو شد تا اینكه ایشان را در گوشه ای از منزل پیدا نمود در حالیكه دستانش را به

[صفحه 192]

آسمان بلند كرده بود و با گریه به درگاه خدا دعا می كرد، كه یكی از جملات آن دعا این بود كه:

اللهم و لا تكلنی الی نفسی طرفه عین ابدا

خدایا به اندازه چشم بر هم نهادنی مرا به حال خود وامگذار.

بعد كه پیامبر مورد پرسش ام سلمه واقع شد كه چگونه شما كه مشمول مغفرت خدا هستید، چنین بیمناكید؟ فرمود: چیزی مرا ایمن نمی كند. خداوند یونس پیامبر را به اندازه چشم بر هم زدنی به حال خود واگذاشت و آن ماجرا برای وی رخ داد[1].

بنابراین در آنجا كه گفته می شود «بنده ای به خداوند نزدیك می شود»، بدین معنا نیست كه بنده، خدا می گردد. بلكه بدین معناست كه خداوند در او تجلی بیشتر می كند.


صفحه 191، 192.








    1. بحار الانوار، ج 16.